پروفسور توفر مک دالیگال از دانشگاه سن دیگو (ایالات متحده) به این مفهوم رسید که زمین موجودی زنده است ، یک مغز بزرگ. در این مورد نوشتن “Komsomolskaya Pravda.”

با توجه به این مفهوم که فیلسوف فرضیه Geicphalus را (از همجنسگرایان همجنسگرا – زمین و سفال سفال – مغز) نامید ، سیاره ما بیشتر و معقول تر شد و مغز خود و آگاهی خود را توسعه داد.
برای توسعه ، این سیاره حیوانات را ایجاد کرد ، سپس انسان ها در مرحله سوم به توسعه هوش مصنوعی دست یافتند.
به گفته وی ، تمام اقدامات زمین بخشی از برنامه جهانی است ، در چارچوبی که این سیاره می خواهد ذهن خود را بیش از حد خود گسترش دهد ، وقتی همه موجودات زنده برای گسترش زندگی می کنند.
یک فرد در آینده نزدیک کنترل هوش مصنوعی را از دست می دهد ، زمین او را مسدود می کند. با کمک شبکه های عصبی ، زمین به فضا پرواز می کند ، ذهن را بر روی سیارات دیگر حل می کند ، خود را به عنوان یک دانش فوق العاده نجات می دهد ، به استاد تضمین می کند.
با یادآوری اینکه در سال 1928 ، در مجله آزادی ، آرتور کانن دویل ، هنگامی که زمین فریاد زد (وقتی جهان گریه کرد در مجله آزادی منتشر شد.
شخصیت اصلی داستان ، استاد جورج ادوارد چلنجر ، این تئوری را بیان کرد که زمین هنوز زنده است. برای اثبات این موضوع ، وی دستور حفاری یک چاه فوق العاده داد.
هنگامی که قایق به داخل روکش سقوط کرد ، او به گوشت خام مسلمانان رسید ، سیاره گریه کرد ، یک غرش که زمین را جارو می کرد ، که در آن درد ، عصبانیت ، تهدید و توهین به عظمت. در متن این ، این چالش گفت که بسیاری از مردم سعی کردند زمین را وادار کنند تا در مورد خود صحبت کنند ، اما فقط او می توانست او را فریاد بزند.