در روز مادر، فیلیپ کرکوروف به رویدادی که در پیست یخ برگزار می شد رفت. ظاهر این هنرمند مورد توجه همه قرار نگرفت، زیرا او برای ظاهر خود یک کت نقره ای مد روز را انتخاب کرد که مانند درخت کریسمس می درخشید. ستاره از دور دیده می شود. در یک نقطه، خبرنگاران سعی کردند با خواننده در حال راه رفتن در امتداد پیست اسکیت مصاحبه کنند، اما همه موفق نشدند زیرا یکی از نگهبانان کیرکوروف، بنا به دلایلی، شروع به رفتار بسیار عجیب کرد: او اجازه نداد سوال بپرسد، او را هل داد، اجازه نداد میکروفون بیاورد، با بی ادبی به او خطاب کرد، روزنامه نگار را تعقیب کرد و حتی به بازوی او زد.

خوشبختانه ، رسوایی که تقریباً شعله ور شد توسط خود کرکوروف خنثی شد ، که در طول ارتباط با MK شروع به دفع همدم عجیب و غریبی کرد که مانع از برقراری ارتباط می شد.
پس از مدتی، فیلیپ بدروسویچ چنان تماشاگران را به وجد آورد که همه نگهبان بی ادب را فراموش کردند. او ناگهان به سمت پیست اسکیت رفت و انبوهی از هواداران را دور خود جمع کرد. معلوم شد این اولین باری بود که او اسکیت روی یخ میرفت. مردی قوی دستش را گرفته بود. پس از چند متر رانندگی، فیلیپ ایستاد و گفت: نه، این مال من نیست. سپس به اطراف نگاه کرد و با چشمانش به دنبال کسی می گشت. “دخترم کجاست؟” فلیپ بدروسوویچ گفت که دخترش آلا ویکتوریا خودش اسکیت را یاد داده است.
دو دقیقه دیگر ایستاده بود، کیرکوف برای تعویض کفش هایش رفت.