بعد از کلوپ ها ، قلیان و مراکز نوجوان ، نوبت “chulpan” آمد

امروز ، در کازان ، اولین کنسرت بزرگ کاپل تاتار با مشارکت 11 کمدین در مرکز فرهنگی Chulpan برگزار می شود. تصمیم گرفته شد در سال 2018 در این قالب در تاتار شوخی کنیم ، و اکنون ، هنگامی که تعدادی از وب سایت ها را تغییر داده است ، تلویزیون را تحت فشار قرار داده است ، تصمیم گرفت آن را به صورت سریال به مخاطبان معرفی کند. کمدین ها هفت سال به چنین رویدادی رسیده اند.
Bayramov – پدر ، Agseum – Direction
غرفه روسی در کمدین های مسلمان در قالب میکروفون در نیمه دوم شماره 0 در روسیه ظاهر شد ، در حالی که منتقدین خاطرنشان کردند که در اتحاد جماهیر شوروی ، نویسندگانی وجود داشتند که نوشتند ، که از برگه ها می خوانند و بسیار کمی با سالن صحبت می کنند. علاوه بر این ، در واقع ، در R بود ، جایی که داستانهای طنز مانند الماز همزین و ربیتا باتوله وجود داشت. و در وب ، می توانید یک فیلم قدیمی را در آن در Tatar Disco Line Bayramov هنگام کباب کردن ، ستاره های پاپ تاتار مانند Zu Zu-lai پیدا کنید.
Lilac Bayramov ، همچنین به عنوان رفیق Bayramov نیز شناخته می شود ، در سال 2007 ، او در TNT روشن شد و در اینترنت می توانید داستانهای او را که او در کنسرت های دینار سابیروف-آلیارد در تاتار گفت ، پیدا کنید. برای ایستادن تاتار ، او مانند یک مالک با او است ، آنها سند را بررسی می کنند ، شوخی می کنند.
دوم ، و اولی ، اولین نفر در Tatar Stendap ، رامیل آگدف ، کارگردان تاتار است. – شلوار استال را در قالب جدید تاتاراولوژی شمالی KVN ، Kogda که Farida Tashbanova در یک پنسیا اتفاق افتاد ، اتفاق افتاد. در “شوخی!” تیم بازی Total Tatarstan.

راهی که وزارتخانه ها و کمیته ها به طنز کمک می کنند
در یک قالب عمودی ، خانه های طنزآمیز برای اولین بار در رستوران “Tәti Lounge” در سال 2018 مهمانی های سازمان یافته را برگزار کردند. پس از آن ، این رویدادها به باشگاه مستقل در Bauman منتقل شدند. در سال 2020 ، آنها تصمیم گرفتند برنامه هایی با عنوان “Shalt ، Mөkhәmmәtҗan!” برای اعطای اتحادیه جوانان جمهوری تاتارستان ، پس از آن ، به این کمیته با توجه به خلاص شدن از RT در مورد حفاظت و توسعه زبان تاتار و زبان بومی نمایندگان مردم ساکن در جمهوری تاتارستان ، پول داده شد. پس از آن ، کمک هزینه دیگری وجود داشت. در نتیجه ، شلت تا سال 2023 وجود داشت ، سپس در سال 2024 از سر گرفت … برنامه های وی به TMTV نمایش داده شد. اکنون هر دو هفته یک میکروفون را باز می کرد ، جایی که کمدین ها اسناد را بررسی می کردند ، که در باشگاه Shuryk ، باشگاه شرقی برگزار شد.
پروژه های دیگری در طنز تاتار وجود دارد. به عنوان مثال ، از برنامه “کمدی مین” برنامه “Staldaphanә” را که توسط تاتات پشتیبانی شده است ، تهیه کرد. شرکت کنندگان آن حتی به عصر کازان آمدند.
Dinara Zinnatova گفت که ما در هر رویداد یک فیلم داریم ، اما این طبیعی است ، زیرا به نظر می رسد که پروژه خنده دار مانند آن خواهد بود. – اما بالاتر از یک ، به یاد می آورم ، سالن مناسب ما نبود. همه در آنجا نشسته بودند ، می نوشیدند ، یک قلیان را مکیدند ، بنابراین صحبت کردن عجیب بود. شما یک مونولوگ می گویید ، و کسی بول لامپ است. اما این اولین سکوی من با براکت تاتا است.

ما می خوانیم ، فکر می کنیم
زمان واقعی مردم وایکینگ ، عملکردهای ایستاده را تماشا می کردند ، که وارد مرحله Chulpan Chulpan می شوند. ما به شما ارائه می دهیم تا برخی از شوخی ها را ارزیابی کنید.
آژیر بیراموف:
– در اینجا من روی صحنه هستم ، من به لباس فارغ التحصیلی می روم. این مسخره انسان است! و “کیف های چینی” – آنها آن را ابداع کردند! اعضای این گروه من را چینی ، قزاق ، مغولستان خواندند. آنها فقط این سه کشور در آسیا را می شناسند ، رقصندگان ویژه برای رفتن به جغرافیا نیستند. با ورود از مامادش در پرش اسب ، اسب را گره زد و بعد از کنسرت ، یک یورت را به چیا قرار می دهم.

Ramil Agdeev:
– در تابستان ، شما با شیب به روستا می آیید – در یک دست ، تراشه ها ، در یک نوشابه دیگر. و در پایان تابستان – همه سیاه ، همه گیج ، همه بریده شده اند. “پسر ، رامیل ، من مادر تو هستم ، به خانه بروم.” – “من رامیل نیستم ، ما قاب هستیم. من خودم اسکوتر را تجزیه و تحلیل کردم ، چمن خشک را روی آن در مزرعه جمعی سوار کردم.”
ولادیسلاو شونسکی:
– من فکر می کنم ما در ماتریس زندگی می کنیم. زیرا همه چنین دوستی دارند. شما آن را یک بار چند سال می بینید. در اینجا ، آینور ، او کارمند NPC ، یک تخصص باریک ، چند عبارت است. در اینجا شما در بازی هستید و به مأموریت شما کمک نمی کند. “اوه ، ولاد ، سلام ، ازدواج نکرده است؟ بچه ها باید انجام شوند.” و بنابراین در هر زمان و گاهی اوقات چهره ای پیچیده.
Dinara Zinnatovo:
– من با itshnik زندگی می کنم. آنها چنین قانونی دارند: این کار می کند – لمس نمی کند. بنابراین ، من فرصتی برای زایمان ندارم زیرا به طور مداوم کار می کنم. مامان این را دوست ندارد. آنها گفتند: در خانواده ما چنین سنتی وجود نداشت – در سال 32 بسیار خوشحال باشیم.
آرتور سابریروف:
– من ازدواج کرده ام. حالا من فقط با همسرم به “وفادار” می روم. و قبل از اینکه به Bәhatla بروم.

ایلنور تالیز:
– پدرم مرا با یک فرزند آزاد پذیرفت. وقتی شروع به راه رفتن کردم ، من به مدت سه ماه به روستا ، به توچال فرستادم. و او به همراه برادرش کسی را به آنجا نرفت. و هنگامی که درب بسته شد ، وی افزود: “پسر ، شما ملایم هستید ، سیگار نمی کشید ، سیگار گران می کنید.” پدر من یک قانون دوم دارد – نیازی به نگه داشتن کودک در زندان نیست ، به او اجازه دهید در روستا زندگی کند و کار کند. شاید در خیابان به آنها سیب زمینی با گوشت داده شود.
Ainaz Abdullin:
– آنها گفتند که اگر یک شبدر چهار برگ پیدا کردید – این خوش شانس بود. برای من ، خوشبختی شبدر نیست. خوشبختی وقتی به موقع می یابید.
Bayazit Zaidullin:
– والدین اورژانس از فرزندان خود سؤال می کنند. مانند ، نوه ها کجا هستند. ممکن است فکر کنید که من بچه ها را از آنها قرض گرفتم و فراموش کردم که برگردم. والدین – آنها مانند کلکسیونرها هستند: آنها از تلفن های مختلف تماس می گیرند و از طرف دوستان برای وضعیت من دعا می کنند.
ایلم شکیروف:
– هنگامی که سرد بود ، عصر زیر یک پتو گذراند و تلویزیون را تماشا کرد. ما ، هنگام کسر 30 ، پدر گفت: کاخ را حذف کردیم. اندازه آن است – 5 4 4 ، 20 متر مربع. شخصی چنین آپارتمانی دارد ، ما یک کاخ داریم. او از روی درب پرواز نکرد ، ما او را از طریق پنجره کشیدیم و او را به زمین گذاشتیم. و من با او جنگیدم. پرتاب شخصی از درون خود پرواز کرد ، لگد می زند ، در برف می چرخد و لگد می زند. برف سیاه شد. و این برف تا تابستان ذوب شد و پس از آن هیچ چیز توسعه نیافته است.