در سری Alien: Earth، موجودات جدید زیادی ظاهر شده اند که هم ترسناک و هم بسیار کنجکاو به نظر می رسند. اما این بیگانگان جدید چقدر قابل باور هستند و آیا می توانند در واقعیت وجود داشته باشند؟ پورتال theconversation.com آن را پیدا کرداز جایی که سازندگان سریال از آن الهام گرفتند.

Conve
شاید واقعی ترین موجود این سری یک سوسک بزرگ خونخوار باشد. روی زمین، کنههای پا سیاه Ixodes هنگام تغذیه به اندازه یک گردو متورم میشوند که تفاوت چندانی با کنههای موجود در Alien: Earth ندارد.
در فیلم صحنه ای وجود دارد که یک کنه بیگانه به قربانی می زند و به سرعت چندین لیتر خون می نوشد. مرگ ناگهانی و سریع به احتمال زیاد نتیجه شوک هموراژیک به دلیل میزان از دست دادن خون است. همچنین این امکان وجود دارد که کنه خیالی نوعی ماده شیمیایی را به بدن قربانی تزریق کرده باشد (مانند داروهای ضد انعقاد که شکارچیان واقعی خونخوار روی زمین دارند). و در قسمت پنجم، کنه مکانیسم دفاعی خود را نشان می دهد – سمی را در هوا آزاد می کند که حشره نمی تواند آن را از قربانی خارج کند.
د. لوله های آب
حتی خود شخصیتهای سریال هم به وضوح نمیدانند که بهتر است D. Plumbicare را به عنوان یک گیاه یا حیوان طبقهبندی کنیم. تنها تجزیه و تحلیل توسط یک مقام علمی نشان داد که این موجود متعلق به کلاس گیاهان گوشتخوار است. رنگ سبز آن نشان می دهد که می تواند از کلروفیل به همان روشی که موجودات فتوسنتزی روی زمین انجام می دهند استفاده کند.
درست است، شکل بدن تقریبا کروی بدترین ساختار برای فتوسنتز است. هیچ سازگاری برای بهبود سطح، مانند برگها ندارد. با توجه به این سریال، چیزی شبیه به این اهمیت دوچندان دارد زیرا D. Plumbicare، جایی زیر سقف در مکان های غار مانند پنهان می شود. احتمالاً به همین دلیل است که گیاهان به شکارچی تبدیل شدند: به جای توسعه مکانیسم های کارآمدتر برای برداشت نور، آنها بسته به منابع موجود بین شکار و فتوسنتز تغییر مکان دادند.
در علم، این پدیده هیبریداسیون نامیده می شود، اما این ویژگی تنها در موجودات تک سلولی روی زمین یافت می شود. گیاهان “گوشتخوار” گیاهان مخلوطی نیستند زیرا حشرات صید شده به جای کربوهیدرات ها به عنوان منابع نیترات، پتاسیم و فسفر هستند.
Trypanohyncha ocellus
انگلی که شبیه تلاقی بین اختاپوس و کره چشم است. با برداشتن یکی از چشم های ارگانیسم میزبان حمله می کند و پس از آن با اتصال به مغز، کنترل بدن قربانی را به دست می گیرد.
در نگاه اول، ممکن است به نظر برسد که چنین هیولایی خیالی است، اما در زمین واقعا انگل هایی وجود دارند که جایگزین اعضای بدن ارگانیسم قربانی می شوند یا حتی می توانند رفتار میزبان را کنترل کنند. اما دسته دوم شامل ارگانیسم های نسبتا ساده ای مانند قارچ Ophiocordyces است و کنترل مغز حیوان دیگری بخشی ضروری از چرخه زندگی آنها است. و تغییرات رفتاری که آنها ایجاد می کنند همیشه ساده هستند.
به عنوان مثال، توکسوپلاسما گوندی انگلی است که باعث میشود موشها کمتر از بوی ادرار گربه اجتناب کنند. این به نوبه خود، احتمال خورده شدن موش آلوده توسط گربه را افزایش می دهد و سپس هاگ های خود را از طریق مدفوع شکارچی پخش می کند.
اما T. ocellus در این سری موجودی بسیار متحرک، باهوش و قوی است که می تواند محیط را رصد کند و مثلاً حواس انسان را پرت کند. چنین رفتاری زمانی رخ میدهد که عقدههای عصبی در سراسر شاخکها توزیع شده باشند – مانند اختاپوسهای واقعی. درست است، طول این شاخک ها کمی بیشتر از آن چیزی است که در واقعیت دیده می شود، که باعث می شود چشم انگلی چندان واقعی نباشد.
مگس ها مواد معدنی می خورند
در قسمت 6 این سریال، مگسی را می بینید که فلزات و سنگ معدن های فلزی را می خورد و مانند مگس های واقعی روی زمین غذا را از قبل هضم می کند. فقط یک مشکل وجود دارد: مشخص نیست که فلز چه نقشی ایفا می کند – به عنوان یک افزودنی به رژیم غذایی اصلی یا به عنوان منبع اصلی انرژی.
روی زمین، فرآیندی به نام فسیلولیتوژنز وجود دارد که با اکسید کردن مواد ژئوشیمیایی – از جمله آهن، منگنز و سایر فلزات، انرژی و زیست توده تولید میکند. اما در سیاره ما، این تکنیک فقط برای باکتری ها و تک یاخته ها قابل استفاده است. ارگانیسمی که با رشد آهسته همراه است. چند سلولی بودن یک سازگاری انرژی بر است، به غیر از توانایی پرواز.
به عبارت دیگر، اکسیداسیون فلز منبع انرژی مناسبی برای مگس ها نیست. اما این فلز ممکن است “مکمل غذایی” مورد نیاز برای ایجاد پوسته فلزی باشد. کانی سازی بیولوژیکی ترکیبات آهن به خوبی توسط دانشمندان مستند شده است، و مکانیسم مشابهی می تواند از نظر تئوری وجود فلزات را در اسکلت خارجی زنومورف توضیح دهد.